Persian Vocabulary
Click on letter: GT-Google Translate; GD-Google Define; H-Collins; L-Longman; M-Macmillan; O-Oxford; © or C-Cambridge

GT GD C H L M O
a

GT GD C H L M O
able /ˈeɪ.bl̩/ = ADJECTIVE: توانا, قابل, لایق, اماده, شایسته, صلاحیت دار, مستعد, دارای صلاحیت قانونی, خلیق, با استعداد; USER: قادر, قادر است, که قادر, قادر خواهید بود, است قادر

GT GD C H L M O
about /əˈbaʊt/ = PREPOSITION: در باره, در حدود, در, راجع به, پیرامون, پیرامون, پیرامون, پیرامون, با, نزدیک; ADVERB: تقریبا, پیرامون; USER: در باره, در حدود, در, راجع به, تقریبا

GT GD C H L M O
across /əˈkrɒs/ = PREPOSITION: در میان; ADVERB: از میان, از عرض, از وسط, ازاین طرف بان طرف, یکسره, از این سو بان سو; USER: در میان, سراسر, در سراسر, در سرتاسر, را در سراسر

GT GD C H L M O
adventure /ədˈven.tʃər/ = NOUN: حادثه, ماجرا, سرگذشت, مخاطره, تجارت مخاطره امیز; VERB: دستخوش حوادی کردن, با تهور مبادرت کردن, دل بدریا زدن, خود را بمخاطره انداختن, در معرض مخاطره گذاشتن; USER: ماجرا, ماجراجویی, های ماجراجویی, ماجراجویی های, ماجراجویی را

GT GD C H L M O
advertisement /ˈadvərˌtīzmənt,ədˈvərtiz-/ = NOUN: اعلان, خبر, اگهی, اگاهی; USER: تبلیغات, آگهی, تبلیغاتی, تبلیغات و, آگهی های

GT GD C H L M O
after /ˈɑːf.tər/ = ADVERB: پس از, بعد از, عقب, در عقب, بتقلید, بیادبود; PREPOSITION: در پی, پشت سر, مابعد, در جستجوی, در صدد; USER: پس از, پس, بعد از, بعد

GT GD C H L M O
ago /əˈɡəʊ/ = ADVERB: پیش, قبل, قبل, گذشته; USER: پیش, قبل, گذشته, پیش به, پیش از

GT GD C H L M O
all /ɔːl/ = ADJECTIVE: تمام, همه, همه چیز, هر گونه, بسیار; PRONOUN: کلیه, جمیع; ADVERB: همگی, تماما, یکسره, داروندار; USER: تمام, همه, تمامی, کلیه, از همه

GT GD C H L M O
along /əˈlɒŋ/ = PREPOSITION: همراه, طول, در امتداد خط; ADVERB: جلو, پیش, موازی با طول; USER: همراه, در امتداد, طول, در طول, در کنار

GT GD C H L M O
an

GT GD C H L M O
and /ænd/ = CONJUNCTION: و, و; USER: و, ها و, و در, و به, است و

GT GD C H L M O
appeared /əˈpɪər/ = VERB: ظاهر شدن, پدیدار شدن, طلوع کردن, خاستن, سر زدن, طالع شدن; USER: به نظر می رسد, ظاهر, ظاهر شد, نظر می رسد, ظاهر شده

GT GD C H L M O
apr /ˌeɪ.piˈɑːr/ = USER: آوریل

GT GD C H L M O
are /ɑːr/ = VERB: هستیم, هستیم, هستید; USER: هستیم, هستند, می باشد, عبارتند از, هستید

GT GD C H L M O
arrival /əˈraɪ.vəl/ = NOUN: ورود, مقدم, دخول; USER: ورود, رسیدن, از رسیدن, هنگام ورود, ورود به

GT GD C H L M O
at /ət/ = PREPOSITION: در, به, سر, بر, در نتیجه, نزدیک, بطرف, بسوی, بر حسب, بنا بر, از قرار, پهلوی, بقرار; NOUN: ات; USER: در, به, را در, و در, شده در

GT GD C H L M O
back /bæk/ = ADVERB: عقب, به عقب, پس, از عقب, در عقب; NOUN: عقب, پشت, پشتی, جبران; ADJECTIVE: پشت, گذشته, عقبی; USER: پشت, برگشت, عقب, به عقب, پشتی

GT GD C H L M O
basic /ˈbeɪ.sɪk/ = ADJECTIVE: اساسی, اصلی, بنیادی, پایهای, بنیانی, تهی; USER: اساسی, عمومی, اصلی, های اساسی, بنیادی

GT GD C H L M O
be /biː/ = VERB: بودن, شدن, ماندن, امر فعل بودن, وجود داشتن, زیستن; USER: بودن, باشد, شود, تواند, می شود

GT GD C H L M O
been /biːn/ = VERB: بوده, اسم مفعول فعل بودن; USER: بوده, شده, بوده است, شده است, بوده اند

GT GD C H L M O
bitter /ˈbɪt.ər/ = ADJECTIVE: تلخ, تند, جگرسوز, تیز; USER: تلخ, تلخ و, تند, تلخ در

GT GD C H L M O
board /bɔːd/ = NOUN: تخته, تابلو, هيئت مدیره, میز غذا, غذای روی میز, اغذیه, میزشور یادادگاه, هيئت عامله یاامنا, هيئت بازرگانی, تخته یا مقوا و یا هر چیز مسطح; VERB: سوار شدن, بکنار کشتی امدن, پانسیون شدن, خوراک دادن, تخته بندی کردن, تخته پوش کردن; USER: تخته, هیئت مدیره, هیات مدیره, تابلو, هیئت مدیره در

GT GD C H L M O
but /bʌt/ = CONJUNCTION: اما, ولی, مگر, لیکن; ADVERB: بلکه, فقط, بطور محض; PREPOSITION: جز, بل, بدون, با وجود, باستثنای; USER: اما, ولی, بلکه, جز

GT GD C H L M O
by /baɪ/ = PREPOSITION: توسط, با, بوسیله, از, بواسطه, بدست, بتوسط, از کنار, نزدیک, پهلوی; ADVERB: کنار, در کنار; USER: توسط, شده توسط, با, بوسیله, از

GT GD C H L M O
came /keɪm/ = VERB: امد, گذشته فعل امدن; NOUN: بتونه سربی, بتونه سربی; USER: آمد, آمدند, آمده, آمده است

GT GD C H L M O
carrying /ˌkær.i.ɪŋˈɒn/ = VERB: بردن, حمل کردن, حمل و نقل کردن, بدوش گرفتن; USER: حمل, حامل, را حمل, حمل می, که حامل

GT GD C H L M O
case /keɪs/ = NOUN: مورد, پرونده, حالت, قضیه, وضعیت, جعبه, دعوی, محفظه, قاب, جا, پوسته, اتفاق, جلد, حادثه, غلاف, قالب, صندوق, مرافعه, نیام; VERB: در صندوق یاجعبه گذاشتن, جلد کردن, پوشاندن; USER: مورد, صورت, پرونده, حالت, قضیه

GT GD C H L M O
changed /tʃeɪndʒd/ = ADJECTIVE: مبدل, متغیر; USER: تغییر, تغییر کرده, را تغییر, تغییر داد, تغییر داده

GT GD C H L M O
cold /kəʊld/ = ADJECTIVE: سرد, خنک; NOUN: سرما, سرما خوردگی, زکام; USER: سرد, سرما, سرماخوردگی, خنک, سرما خوردگی

GT GD C H L M O
come /kʌm/ = VERB: رسیدن, امدن, رفتن; USER: رسیدن, آمده, آیند, می آیند, آمده است

GT GD C H L M O
complete /kəmˈpliːt/ = ADJECTIVE: کامل, تمام, مکمل; VERB: کامل کردن, تکمیل کردن, انجام دادن, بانجام رساندن, سپری کردن, خاتمه دادن; USER: کامل, تکمیل, را کامل, را تکمیل, تمام

GT GD C H L M O
completed /kəmˈpliːt/ = ADJECTIVE: تکمیل شده, مکمل; USER: تکمیل شده, تکمیل, به اتمام, مکمل, را تکمیل

GT GD C H L M O
completing /kəmˈpliːt/ = VERB: کامل کردن, تکمیل کردن, انجام دادن, بانجام رساندن, سپری کردن, خاتمه دادن; USER: تکمیل, اتمام, از اتمام, از تکمیل, و تکمیل

GT GD C H L M O
constant /ˈkɒn.stənt/ = ADJECTIVE: ثابت, پایدار, دائمي, باثبات, ثابت قدم, ماندگار, وفادار, استوار; USER: ثابت, ثابت است, پایدار, ثابت در

GT GD C H L M O
could /kʊd/ = VERB: میتوانست; USER: میتوانست, می تواند, تواند, توانست, می توانند

GT GD C H L M O
creating /kriˈeɪt/ = ADJECTIVE: خالق, موجد; USER: ایجاد, خلق, برای ایجاد, ایجاد می, به ایجاد

GT GD C H L M O
crew /kruː/ = NOUN: خدمه, خدمه کشتی, کارکنان هواپیما و امثال ان; USER: خدمه, خدمه پرواز, خدمه کشتی, خدمه به, خدمه آن

GT GD C H L M O
cross /krɒs/ = NOUN: صلیب, چلیپا, خاج; VERB: گذشتن, عبور کردن, تقاطع کردن, قلم کشیدن بروی, روبرو شدن, قطع کردن; ADJECTIVE: دورگه, چلیپایی, تقاطی; USER: صلیب, عبور, عبور از, گذشتن, عبور می

GT GD C H L M O
crossing /ˈkrɒs.ɪŋ/ = NOUN: عبور, معبر, محل تقاطع, عبورجاده, دو راهه; USER: عبور, عبور از, از عبور, از عبور از, محل تقاطع

GT GD C H L M O
d /əd/ = NOUN: حرف چهارم الفبای انگلیسی, علامت عدد 500 در اعداد رومی; USER: د, D, ت, D در, D به

GT GD C H L M O
danger /ˈdeɪn.dʒər/ = NOUN: خطر, مهلکی, خوفناکی; USER: خطر, معرض خطر, خطری, خطر است, خطر را

GT GD C H L M O
darkness /dɑːk/ = NOUN: تیرگی, تاری; USER: تیرگی, تاریکی, ظلمت, تاریکی را, تاریکی است

GT GD C H L M O
days /deɪ/ = NOUN: روز, روز روشن, یوم, روشنی روز, خادم روم; USER: روز, روزها, روز به, چند روز, روز در

GT GD C H L M O
descendants /dɪˈsen.dənt/ = NOUN: زادگان; USER: زادگان, فرزندان, نوادگان, از نوادگان, فرزندان و نوادگان

GT GD C H L M O
did /dɪd/ = VERB: انجام داد, کرد; USER: کرد, بود, انجام داد, انجام دادند, انجام دادیم

GT GD C H L M O
didn /ˈdɪd.ənt/ = USER: هیچ تضمین و قولی مبنی بر این که حتما, نزد, نتونستی به اون, نتونستی, نتونستی به

GT GD C H L M O
doing /ˈduː.ɪŋ/ = NOUN: عمل; ADJECTIVE: فاعل; USER: عمل, انجام, انجام می دهند, انجام می, انجام این کار

GT GD C H L M O
done /dʌn/ = ADJECTIVE: انجام شده, وقوع یافته; USER: انجام شده, انجام, انجام داده, انجام می شود, انجام شده است

GT GD C H L M O
doubtful /ˈdaʊt.fəl/ = ADJECTIVE: مشکوک, مظنون; USER: مشکوک, تردید, تردید است, مورد تردید, جای تردید

GT GD C H L M O
dream /driːm/ = NOUN: خواب, خیال; VERB: رویا دیدن, خواب دیدن; USER: خواب, رویای, رویا, خیال, رویا به

GT GD C H L M O
dreamed /driːm/ = VERB: رویا دیدن, خواب دیدن; USER: خواب, رویای, خواب دیدم, حتی تصورش, تصورش را

GT GD C H L M O
endurance /ɪnˈdjʊə.rəns/ = NOUN: تحمل, پایداری, سر سختی; USER: تحمل, استقامت, استقامتی, پایداری, استقامت را

GT GD C H L M O
english /ˈɪŋ.ɡlɪʃ/ = NOUN: انگلیسی; VERB: بانگلیسی دراوردن; ADJECTIVE: مربوط به مردم و زبان انگلیسی

GT GD C H L M O
eternal /ɪˈtɜː.nəl/ = ADJECTIVE: ابدی, دائمی, جاودان, ازلی, جاوید, همیشگی, پیوسته, بی پایان, لایزال, خالد, بدون سرانجام و سراغاز, سرمد, فنا ناپذیر; USER: ابدی, جاودان, ازلی, جاوید, همیشگی

GT GD C H L M O
everything /ˈev.ri.θɪŋ/ = PRONOUN: همه چیز; USER: همه چیز, همه چیز را, همه چیز به, همه چیز در, که همه چیز

GT GD C H L M O
expedition /ˌek.spəˈdɪʃ.ən/ = NOUN: سفر, سرعت, تسریع, اردوکشی, هيئت اعزامی; USER: سفر, اکسپدیشن, اعزامی, هیئت اعزامی, سفر اکتشافی

GT GD C H L M O
expeditions /ˌek.spəˈdɪʃ.ən/ = NOUN: سفر, تسریع, سرعت, اردوکشی, هيئت اعزامی; USER: هیئت های اعزامی, اکسپدیشن, اعزامی, سفرهای اکتشافی, اکسپدیشن های,

GT GD C H L M O
fail /feɪl/ = NOUN: عدم موفقیت; VERB: شکست خوردن, موفق نشدن, تصور کردن, رد شدن, قصور ورزیدن, ورشکستن, واماندن, در ماندن, خیط و پیت شدن, فروگذار کردن, سر خوردن, عقیم ماندن; USER: شکست, شکست مواجه, با شکست مواجه, شکست بخورند, شکست می خورند

GT GD C H L M O
fantastic /fænˈtæs.tɪk/ = ADJECTIVE: خارق العاده, خیالی; USER: خارق العاده, فوق العاده, های فوق العاده, فوق العاده است, فوق العاده ای

GT GD C H L M O
film /fɪlm/ = NOUN: فیلم, سینما, فیلم عکاسی, غشا, فیلم سینما, پرده نازک, تاری چشم, ساختمان لیفی ورشتهای; VERB: فیلمبرداشتن از; USER: فیلم, فیلم های, فیلم را, فیلم به, سینما

GT GD C H L M O
finally /ˈfaɪ.nə.li/ = ADVERB: بالاخره, سرانجام; USER: سرانجام, نهایت, در نهایت, بالاخره, در نهایت به

GT GD C H L M O
find /faɪnd/ = VERB: یافتن, پیدا کردن, جستن, کشف کردن, تشخیص دادن; NOUN: یابنده, چیز یافته; USER: پیدا کردن, پیدا, پیدا کنید, یافتن, را پیدا

GT GD C H L M O
first /ˈfɜːst/ = first, first, first, نخست, یکم, مقدم, مقدماتی; ADVERB: اولا; USER: اولین, اول, برای اولین بار, نخستین, نخست

GT GD C H L M O
for /fɔːr/ = PREPOSITION: برای, مربوط به, بخاطر, در برابر, بمنظور, برای اینکه, در مدت, در مقابل, بجهت, از طرف, بجای; CONJUNCTION: زیرا که; USER: برای, را برای, به مدت, ها برای, شده برای

GT GD C H L M O
frank /fræŋk/ = ADJECTIVE: صریح, رک, بی پرده, صادق, صمیمی, رک گو; NOUN: سوسیس; VERB: چپانیدن, مجانا فرستادن, معاف کردن, مهر زدن, باطل کردن, اجازه عبور دادن; USER: رک, صریح, بی پرده, صادق, چپانیدن

GT GD C H L M O
fright /fraɪt/ = NOUN: وحشت, هراس, ترس ناگهانی, لو لو; VERB: بوحشت انداختن, ترساندن, رم دادن; USER: وحشت, ترس ناگهانی, هراس, بوحشت انداختن, لو لو

GT GD C H L M O
from /frɒm/ = PREPOSITION: از, از روی, از پیش, بواسطه, در نتیجه; USER: از, را از, که از, ها از, و از

GT GD C H L M O
fulfill /fʊlˈfɪl/ = VERB: انجام دادن, براوردن, تکمیل کردن, تمام کردن, واقعیت دادن, عملی کردن; USER: انجام دادن, انجام, برآورده, انجام برسانند, را برآورده

GT GD C H L M O
gave /ɡeɪv/ = VERB: دادن, دادن, بخشیدن, ارائه دادن, رساندن, واگذار کردن, اتفاق افتادن, بمعرض نمایش گذاشتن, تخصیص دادن, نسبت دادن به, شرح دادن, افکندن, تقدیم داشتن, عطاء کردن, گریه کردن, بیان کردن; USER: به, داد, دادم, بخشید, را به

GT GD C H L M O
get /ɡet/ = VERB: رسیدن, زدن, بدست اوردن, فهمیدن, حاصل کردن, کسب کردن, فراهم کردن, تحصیل کردن, تهیه کردن, ربودن, تصرف کردن; NOUN: زایش, تولد; USER: رسیدن, دریافت, دریافت کنید, بدست آوردن, را دریافت

GT GD C H L M O
going /ˈɡəʊ.ɪŋ/ = NOUN: رفتن, جریان, گام, عزیمت, وضع زمین, وضع جاده, زمین جاده, پهنای پله, مشی زندگی; ADJECTIVE: جاری, رایج, موجود, سایر; USER: رفتن, قصد, رفتن به, جریان, قصد دارم

GT GD C H L M O
granddaughter /ˈgranˌdôtər/ = NOUN: نوه, دختر پسر, دختر دختر; USER: نوه, نواسه, دختر دختر, دختر پسر

GT GD C H L M O
grandfather /ˈɡræn.fɑː.ðər/ = NOUN: پدر بزرگ, نیا, پیر مرد; USER: پدر بزرگ, پدربزرگ, جد, پدربزرگش, پدربزرگم

GT GD C H L M O
grandnephew

GT GD C H L M O
grandson /ˈɡræn.sʌn/ = NOUN: نوه, پسر پسر, پسر دختر; USER: نوه, نوه ی, نوه اش, نوه های, پسر دختر

GT GD C H L M O
great /ɡreɪt/ = ADJECTIVE: بزرگ, عالی, کبیر, عظیم, زیاد, فراوان, مهم, هنگفت, معتبر, متعال, خطیر, ماهر; USER: بزرگ, عالی, عظیم, زیاد, فراوان

GT GD C H L M O
greater /ˈɡreɪ.tər/ = USER: بیشتر, بیشتری, بزرگتر, بیشتری را, بیشتر از

GT GD C H L M O
had /hæd/ = VERB: داشتن, دارا بودن, کردن, گذاشتن, رسیدن به, مالک بودن, وادار کردن, باعی انجام کاری شدن, دانستن, صرف کردن, جلب کردن, بدست اوردن, در مقابل دارا, بهره مند شدن از; USER: حال, به حال, بود, داشته, تا به حال

GT GD C H L M O
harder /hɑːd/ = USER: سخت تر, سخت, سخت تر از, مشکل تر, سخت تر است

GT GD C H L M O
have /hæv/ = VERB: داشتن, دارا بودن, کردن, گذاشتن, رسیدن به, مالک بودن, وادار کردن, باعی انجام کاری شدن, دانستن, صرف کردن, جلب کردن, بدست اوردن, در مقابل دارا, بهره مند شدن از; NOUN: مالک; USER: داشتن, داشته, دارند, دارای, داشته باشند

GT GD C H L M O
hazardous /ˈhæz.ə.dəs/ = ADJECTIVE: پرخطر, خطر ناک, خطیر; USER: پرخطر, خطرناک, های خطرناک, خطرناک است

GT GD C H L M O
he /hiː/ = PRONOUN: او, او, خودش, جانور نر; USER: او, وی, او به, او را, او در

GT GD C H L M O
here /hɪər/ = ADVERB: اینجا, در این جا, اکنون, در این موقع, در این باره, بدین سو; USER: اینجا, در اینجا, به اینجا, اینجا به, در اینجا به

GT GD C H L M O
his /hɪz/ = PRONOUN: برای او, مال او, ... او, مال انمرد, خودمانی, ضمیر ملکی سوم شخص مفردمذکر; USER: او, خود, خود را, او را, خود را به

GT GD C H L M O
honour /ˈɒn.ər/ = NOUN: افتخار, احترام, شرف, ناموس, شرافت, عزت, حضرت, غیرت; VERB: محترم شمردن, مفتخر کردن, احترام کردن به, امتیاز تحصیلی اوردن; USER: افتخار, احترام, شرف, شرافت, ناموس

GT GD C H L M O
how /haʊ/ = ADVERB: چگونه, چگونگی, چه, چطور, چنانکه, از چه طریق, به چه سبب; NOUN: چگونگی, طرز, روش, راه, کیفیت, سان, متد; USER: چگونه, چگونگی, چه, چطور, طرز

GT GD C H L M O
hundred /ˈhʌn.drəd/ = hundred, عدد صد; USER: صد, صد نفر, صد و, از صد, صد نفر از

GT GD C H L M O
i /aɪ/ = PRONOUN: من, خودم, اول شخص مفرد; NOUN: نهمین حرف الفبای انگلیسی; USER: من, من به, که من, من در, من از

GT GD C H L M O
ice /aɪs/ = NOUN: یخ, خونسردی و بی اعتنایی; VERB: منجمد کردن, یخ بستن, منجمد شدن, شکر پوش کردن; USER: یخ, های یخ, روی یخ, یخ های, یخ را

GT GD C H L M O
if /ɪf/ = CONJUNCTION: اگر, چنانچه, چه, هر گاه, کاش, ایا, خواه, هر وقت, ای کاش, بفرض; NOUN: شرط, تصور; USER: اگر, در صورت, در صورتی, چنانچه

GT GD C H L M O
in /ɪn/ = PREPOSITION: به, از, با, توی, هنگام, روی, بر حسب, در ظرف, بالای, نزدیک, اندر, در توی, بطرف, نزدیک ساحل; USER: به, در, را در, از, با

GT GD C H L M O
instead /ɪnˈsted/ = ADVERB: در عوض, بجای, بعوض; USER: در عوض, جای, به جای, بجای, به جای آن

GT GD C H L M O
is /ɪz/ = VERB: است، هست; USER: است, باشد, می باشد, شده است

GT GD C H L M O
it /ɪt/ = PRONOUN: آن, ان, او, ان چیز, ان جانور; USER: آن, از آن, در آن, آن را به, به آن

GT GD C H L M O
journey /ˈdʒɜː.ni/ = NOUN: سفر, مسافرت, سیاحت; VERB: سفر کردن; USER: سفر, سفری, مسافرت, سفر به, این سفر

GT GD C H L M O
journeyed /ˈdʒɜː.ni/ = VERB: سفر کردن; USER: سفر, سفر خود, به سفر, برود, به سفر در,

GT GD C H L M O
just /dʒʌst/ = ADVERB: فقط, تنها, عینا, در همان دم, اندکی پیش; ADJECTIVE: درست, عادل, منصفانه, منصف, مقتضی, باانصاف; NOUN: دادگر; USER: فقط, تنها, درست, فقط به, عادل

GT GD C H L M O
last /lɑːst/ = ADJECTIVE: آخر, اخیر, اخرین, بازپسین, پسین, قطعی, یک کلام; NOUN: طاقت; VERB: دوام داشتن, دوام کردن, طول کشیدن, به درازا کشیدن, پایستن; USER: آخر, آخرین, گذشته, تاریخ و زمان آخرین, اخیر

GT GD C H L M O
lives /laɪvz/ = NOUN: زندگی, عمر, حیات, جان, زیست, دوران زندگی, دوام, حبس ابد, رمق, مدت; USER: زندگی, جان, زندگی می کند, زندگی می, در زندگی

GT GD C H L M O
long /lɒŋ/ = ADJECTIVE: بلند, طولانی, دراز, طویل, دیر, مدید, مفصل, کشیده, متوالی, ژرف; ADVERB: گذشته از وقت; VERB: اشتیاق داشتن, میل داشتن, ارزوی چیزی را داشتن, مناسب بودن; USER: طولانی, بلند, دراز, های طولانی, طولانی مدت

GT GD C H L M O
m /əm/ = NOUN: سیزدهمین حرف الفبای انگلیسی, هر چیزی بشکل حرف م; USER: متر, M, م, متر است, M را

GT GD C H L M O
main /meɪn/ = ADJECTIVE: اصلی, عمده, مهم, نیرومند, تمام, کامل, با اهمیت; NOUN: دریا; USER: اصلی, عمده, های اصلی, مهم, اصلی این

GT GD C H L M O
man /mæn/ = NOUN: انسان, مرد, مردی, بشر, فرد, شخص, آدم, نفر, شوهر, رفیق, ادمی, نوکر, مهره شطرنج; VERB: اداره کردن, گرداندن; USER: مرد, انسان, مردی, بشر, شخص

GT GD C H L M O
marks = NOUN: علامت, مارک, نشانه, نشان, نمره, مرز, خط, علامت مخصوص, نقطه, علامت سلاح, داغ, پایه; USER: علائم, علامت, نمرات, علائم و نشانه, علائم و نشانه های

GT GD C H L M O
me /miː/ = PRONOUN: مرا, به من, خودم, بمن; USER: به من, من, مرا, من را, من به

GT GD C H L M O
members /ˈmem.bər/ = NOUN: عضو, جزء, بخش, کارمند, اندام, شعبه; USER: اعضای, کاربران, عضو, تعداد کاربران, از اعضای

GT GD C H L M O
men /men/ = NOUN: مردها, جنس ذکور; USER: مردها, مردان, مرد, از مردان, به مردان

GT GD C H L M O
messages /ˈmes.ɪdʒ/ = NOUN: پیام, پیغام, خط; USER: پیام, پیامهای, پیام های, پیغامهای, پیامها

GT GD C H L M O
mission /ˈmɪʃ.ən/ = NOUN: ماموریت, تکلیف, هيئت اعزامی یا تبلیغی; VERB: ماموریت دادن, مامور کردن, بماموریت فرستادن; USER: ماموریت, مأموریت, رسالت, این ماموریت, ماموریت های

GT GD C H L M O
month /mʌnθ/ = NOUN: ماه, ماه شمسی, برج, ماه قمری; USER: ماه, سال و ماه, در ماه, ماه به, ماه است

GT GD C H L M O
months /mʌnθ/ = NOUN: ماه, ماه شمسی, برج, ماه قمری; USER: ماه, ماه گذشته, ماه های, ماه ها, ماه به

GT GD C H L M O
more /mɔːr/ = ADVERB: بیشتر, بیش, بعلاوه; ADJECTIVE: زیادتر; USER: بیشتر, بیش, تر, بیشتری, بیشتر در

GT GD C H L M O
much /mʌtʃ/ = ADVERB: بسیار, خیلی, زیاد, تقریبا, بسی, بفراوانیدور; ADJECTIVE: بمقدار زیاد, کاملا رشد کرده; USER: بسیار, خیلی, زیادی, زیاد, از حد

GT GD C H L M O
my /maɪ/ = PRONOUN: مال من, متعلق بمن, ای وای, خودمانی, مربوط بمن; USER: من, ام, من به, من در, های من

GT GD C H L M O
name /neɪm/ = NOUN: نام, اسم, نام و شهرت, نام خودمانی, تسمیه, خوشنامی, اب رو; VERB: نامیدن, نام دادن, بنام صدا کردن, خواندن; USER: نام, اسم, نام و نام خانوادگی, به نام, نام و نام

GT GD C H L M O
names /neɪm/ = NOUN: نام, اسم, نام و شهرت, نام خودمانی, تسمیه, خوشنامی, اب رو; USER: نام, اسامی, نامهای, نام های, نامها

GT GD C H L M O
newspaper /ˈn(y)o͞ozˌpāpər/ = NOUN: روزنامه, طبع روزنامه; USER: روزنامه, روزنامه ها, روزنامه های, روزنامه ای, روزنامه را

GT GD C H L M O
night /naɪt/ = NOUN: شب, شب هنگام, تاریکی, غروب, برنامه شبانه, خادم حبش, لیل, نزدیک بوقت خواب; ADJECTIVE: نزدیک بوقت خواب; USER: شب, در شب, شب را, شب به, شب در

GT GD C H L M O
no /nəʊ/ = USER: no-particle, no, no, not, ابدا; NOUN: پاسخ نه; USER: هیچ, بدون, ندارد, وجود ندارد, بدون هیچ

GT GD C H L M O
not /nɒt/ = USER: not-particle, not, none, not, no, not, not; USER: نه, نمی, نشده است, نمی کند

GT GD C H L M O
nothingness /ˈnʌθ.ɪŋ.nəs/ = USER: نیستی, هیچ, پوچی, چیزی, در nothingness

GT GD C H L M O
now /naʊ/ = ADVERB: اکنون, حالا, اینک, فعلا, در این لحظه; USER: اکنون, حال حاضر, در حال حاضر, هم اکنون, حالا

GT GD C H L M O
obviously /ˈɒb.vi.əs.li/ = USER: بدیهی است, بدیهی, به وضوح, واضح است, بدیهی است که

GT GD C H L M O
of /əv/ = PREPOSITION: از, از لحاظ, از طرف, در باره, ز, در جهت, از مبدا, از منشا, در سوی, بوسیله; USER: از, در, ای از, را از

GT GD C H L M O
on /ɒn/ = PREPOSITION: بر, روی, بر روی, به, برای, در باره, بالای, در روی, راجع به, در بر, سر; ADJECTIVE: روشن; USER: بر, روی, بر روی, به, برای

GT GD C H L M O
only /ˈəʊn.li/ = ADVERB: فقط, صرفا, فقط بخاطر, بس, محضا; ADJECTIVE: تنها, یگانه, محض, فرد, بیگانه; USER: فقط, تنها, تنها در, تنها به

GT GD C H L M O
our /aʊər/ = PRONOUN: ما, مان, برای ما, مال ما, مال خودمان, متعلق بما, متکی یا مربوط بما, موجود درما; USER: ما, ما را, های ما, ما در, ما به

GT GD C H L M O
out /aʊt/ = ADJECTIVE: خارج, خارجی, بیرونی, حذف شده; ADVERB: بیرون, بیرون از, دور از; VERB: رفتن, خاموش کردن, اخراج شدن, قطع کردن; NOUN: راه حل; USER: خارج, از, بیرون, خارج از

GT GD C H L M O
pack /pæk/ = NOUN: بسته, دسته, کوله پشتی, بقچه, گروه, یک بسته, یک دست ورق بازی, ملافه; VERB: بسته کردن, بسته بندی کردن, قرار دادن, توده کردن, بزور چپاندن, بار کردن, بردن; USER: بسته, دسته, بسته کردن, کوله پشتی, بسته بندی کردن

GT GD C H L M O
part /pɑːt/ = NOUN: بخش, قطعه, جزء, پاره, عضو, نقطه, نصیب, برخه; VERB: جدا کردن, تقسیم کردن, تفکیک کردن, تفکیک شدن; USER: بخش, جزء, پاره, قطعه, عضو

GT GD C H L M O
people /ˈpiː.pl̩/ = NOUN: مردم, خلق, ملت, مردمان, قوم, جمعیت, طایفه; VERB: اباد کردن, پرجمعیت کردن; USER: مردم, از مردم, مردمان, ملت, قوم

GT GD C H L M O
place /pleɪs/ = NOUN: محل, مکان, جایگاه, جا, وهله, موقعیت, فضا, میدان, صندلی; VERB: قرار دادن, جای دادن, گماردن, گذاشتن, در محلی گذاردن; USER: محل, مکان, جایگاه, جا, وهله

GT GD C H L M O
point /pɔɪnt/ = NOUN: نقطه, نکته, مرحله, اصل, ممیز, درجه, موضوع, هدف, نوک, جهت, معنی, سر, ماده, فقره, قله, امتیاز بازی, نمره درس, پایان, لبه, پست; VERB: اشاره کردن, تیز کردن, گوشه دار کردن, نوک گذاشتن, خاطر نشان کردن, نشان دادن, متوجه ساختن, نقطه گذاری کردن, نوک دار کردن; USER: نقطه, نکته, نقطه نظر, مرحله, نقطه ای

GT GD C H L M O
presented /prɪˈzent/ = ADJECTIVE: معروف, پیشکشی, معروض علیه; USER: معرفی, ارائه, معرفی شده, معرفی شده اند, ارائه می

GT GD C H L M O
proud /praʊd/ = ADJECTIVE: مغرور, سرافراز, غره, عظیم, گرانسر, برتن, متکبر; USER: مغرور, افتخار, مفتخر, مفتخر است, سرافراز

GT GD C H L M O
published /ˈpʌb.lɪʃ/ = VERB: منتشر کردن, چاپ کردن, صادر کردن, منتشر شدن, طبع ونشر کردن, منتشر ساختن; USER: منتشر شده, منتشر, به چاپ, منتشر شد, منتشر شده است

GT GD C H L M O
pursuit /pəˈsjuːt/ = NOUN: تعقیب, دنبال, حرفه, پیشه, پیگرد, تعاقب; USER: تعقیب, پیگیری, دنبال, حرفه, پیگرد

GT GD C H L M O
reached /riːtʃ/ = VERB: رسیدن به, نائل شدن, نائل شدن به; USER: رسیده است, رسیده, رسید, شده رسیده, شده رسیده است

GT GD C H L M O
recognition /ˌrek.əɡˈnɪʃ.ən/ = NOUN: شناخت, تشخیص, شناسایی, به رسمیت شناختن, بازشناسی, بازشناخت; USER: به رسمیت شناختن, شناخت, تشخیص, شناسایی, بازشناسی

GT GD C H L M O
return /rɪˈtɜːn/ = NOUN: عودت, برگشت, باز گشت, مراجعت, بازگشتن, رجعت, اعاده; VERB: برگشتن, برگشت دادن, پس دادن, عود کردن, مراجعت کردن, عطف کردن, بر گرداندن; USER: برگشت, بازگشت, بازگردد, به بازگشت, برگشتن

GT GD C H L M O
roads /rəʊd/ = NOUN: جاده, راه, مسیر, خیابان, خط, طریق, راه اهن; USER: جاده ها, جاده, جاده های, سرک ها, سرک های

GT GD C H L M O
s = NOUN: نوزدهمین حرف الفبای انگلیسی; USER: بازدید کنندگان, ها, کنندگان, ثانیه

GT GD C H L M O
safe /seɪf/ = ADJECTIVE: ایمن, امن, مطمئن, بی خطر, محفوظ, صحیح, اطمینان بخش, محفوظ از خطر, صدمه نخورده; NOUN: گاو صندوق; USER: ایمن, امن, مطمئن, بی خطر, محفوظ

GT GD C H L M O
save /seɪv/ = VERB: نگاه داشتن, پس انداز کردن, نجارت دادن, رهایی بخشیدن, اندوختن, پس انداختن; CONJUNCTION: فقط بجز; PREPOSITION: فقط بجز, بجز اینکه; USER: صرفه جویی, نجات دهد, صرفه جویی در, را نجات دهد, را ذخیره کنید

GT GD C H L M O
saving /ˈseɪ.vɪŋ/ = NOUN: پس انداز, نجارت دهنده; ADJECTIVE: رستگار کننده; USER: پس انداز, صرفه جویی, صرفه جویی در, صرفه جویی می, برای صرفه جویی در

GT GD C H L M O
say /seɪ/ = VERB: گفتن, بیان کردن, سخن گفتن, حرف زدن, صحبت کردن, اظهار داشتن; NOUN: حرف, اظهار, عقیده, نوبت حرف زدن; USER: گفتن, گویند, می گویند, بگویم, می گویم

GT GD C H L M O
ship /ʃɪp/ = NOUN: کشتی, سفینه, ناو, جهاز, کشتی هوایی, هواپیما, مرکوب; VERB: با کشتی حمل کردن, سوار کشتی شدن, فرستا دن; USER: کشتی, عرضه, کشتی در, کشتی به, کشتی و

GT GD C H L M O
since /sɪns/ = CONJUNCTION: چون, چون که, نظر باینکه; PREPOSITION: چون; ADVERB: پس از, از وقتی که, از این رو, از انجاییکه; USER: پس از, از سال, از زمان, چون, از آنجا که

GT GD C H L M O
sir /sɜːr/ = NOUN: آقا, شخص محترم, لرد, شخص والامقام; USER: آقا, سر, قربان

GT GD C H L M O
small /smɔːl/ = ADJECTIVE: کوچک, کم, ریز, خرد, جزئی, خفیف, ریزه, دون, محقر, پست; NOUN: خرده; USER: کوچک, کم, کوچک و, کوچک در, کوچک به

GT GD C H L M O
so /səʊ/ = ADVERB: پس, چنان, چنین, بنابر این, چندان, اینقدر, انقدر, همینطور, بقدری, همچنان, این طور, چندین, همچو, همینقدر, بهمان اندازه, از انرو, باین زیادی; USER: پس, چنان, چنین, چندان, اینقدر

GT GD C H L M O
soon /suːn/ = ADVERB: زود, بزودی, طولی نکشید, عنقریب, قریبا; USER: بزودی, زودی, به زودی, زود, به زودی به

GT GD C H L M O
spirit /ˈspɪr.ɪt/ = NOUN: روح, روحیه, روان, جان, جرات, رمق, معنی, مشروبات الکلی; ADJECTIVE: روان; VERB: روح دادن, بسر خلق اوردن; USER: روح, روحیه, روح و روان, روان, جان

GT GD C H L M O
story /ˈstɔː.ri/ = NOUN: داستان, قصه, گزارش, روایت, حکایت, موضوع, شرح, نقل, اشکوب; USER: داستان, قصه, گزارش, روایت, حکایت

GT GD C H L M O
struck /strʌk/ = ADJECTIVE: بصورت صلیب, در حال اعتصاب; USER: زده شده بود, با فرار, زده, دقیق زده شده بود

GT GD C H L M O
subtitles /ˈsʌbˌtaɪ.tl̩/ = NOUN: عنوان فرعی, لقب فرعی, عنوان فرعی مقاله; USER: زیرنویس, زیرنویسهای, شده, دریافت, نویس

GT GD C H L M O
succeeded /səkˈsiːd/ = VERB: موفق شدن, کامیاب شدن, نتیجه بخشیدن, بدنبال آمدن, بطور توالی قرار گرفتن; USER: موفق, موفق شد, موفق شده, موفق به, موفق شدند

GT GD C H L M O
success /səkˈses/ = NOUN: موفقیت, پیروزی, توفیق, کامیابی, نتیجه, کامروایی, ترقی; USER: موفقیت, موفقیت های, پیروزی, کامیابی, توفیق

GT GD C H L M O
such /sʌtʃ/ = ADVERB: چنین, چنان, این طور; ADJECTIVE: این قبیل, یک چنین; PRONOUN: این جور; USER: چنین, مانند, از جمله, چنان, این قبیل

GT GD C H L M O
surrounded /səˈraʊnd/ = ADJECTIVE: محصور, محاط; USER: محصور, احاطه, احاطه شده, احاطه شده است, محاط

GT GD C H L M O
survival /səˈvaɪ.vəl/ = NOUN: بقاء, ابقاء, برزیستی; USER: بقاء, بقا, بقای, زنده ماندن, بقا در

GT GD C H L M O
t /tiː/ = NOUN: بیستمین حرف الفبای انگلیسی, هر چیزی شبیه حرف ت; USER: تی, T, T برای, تن در, آزمون t

GT GD C H L M O
taken /ˈteɪ.kən/ = ADJECTIVE: ماخوذ; USER: گرفته شده, گرفته, گرفته شده است, گرفته است, گرفته شود

GT GD C H L M O
takes /teɪk/ = USER: طول می کشد, طول می کشد تا, طول می انجامد, طول می کشد و, را می گیرد

GT GD C H L M O
taking /tāk/ = VERB: گرفتن, برداشتن, بردن, ستاندن, پنداشتن, لمس کردن; USER: در نظر گرفتن, گرفتن, مصرف, نظر گرفتن, از مصرف

GT GD C H L M O
th /ˈTHôrēəm/ = USER: هفتم, ام, هشتم, امین, پنجمین

GT GD C H L M O
than /ðæn/ = PREPOSITION: نسبت به, تا, بجز; CONJUNCTION: که, تا اینکه; USER: نسبت به, از, نسبت, تر از, بیش از

GT GD C H L M O
thank /θæŋk/ = NOUN: تشکر, سپاس, سپاسگزاری, تقدیر, اظهار تشکر; VERB: تشکر کردن, سپاسگزاری کردن, تقدیر کردن; USER: تشکر, تشکر از, سپاس, با تشکر از, سپاسگزاری

GT GD C H L M O
that /ðæt/ = CONJUNCTION: که; PRONOUN: ان, اشاره بدور, ان یکی; USER: که, است که, که در, که به, را که

GT GD C H L M O
the

GT GD C H L M O
their /ðeər/ = PRONOUN: شان, خودشان, خودمانی, مال ایشان, مال انها; USER: شان, خود, خود را, های خود را, خود را به

GT GD C H L M O
there /ðeər/ = ADVERB: آنجا, به آنجا, در انجا, بدانجا, در این جا, در این موضوع, ان مکان, بدانسو, انسو, انطرف; USER: آنجا, وجود دارد, وجود, وجود داشته باشد

GT GD C H L M O
they /ðeɪ/ = PRONOUN: آنها, انها, خودشان, ایشان, انان, خودشانرا; USER: آنها, که, آنها را, آنها در, می کنند

GT GD C H L M O
think /θɪŋk/ = VERB: فکر کردن, اندیشیدن, فکر چیزی را کردن, خیال کردن, گمان کردن, خیال داشتن, عقیده داشتن; USER: فکر کردن, فکر می کنم, فکر, فکر می, فکر می کنید

GT GD C H L M O
this /ðɪs/ = PRONOUN: این; USER: این, در این, از این, به این, که این

GT GD C H L M O
to /tuː/ = PREPOSITION: به, برای, در, در برابر, نزد, سوی, پیش, بسوی, طرف, تا نسبت به, بطرف, بر حسب, روبطرف, to-particle, to; USER: به, برای, تا, را به, در

GT GD C H L M O
took /tʊk/ = VERB: گرفتن, برداشتن, بردن, ستاندن, پنداشتن, لمس کردن; USER: صورت گرفت, زمان, در زمان, جو در زمان, و جو در زمان

GT GD C H L M O
tough /tʌf/ = ADJECTIVE: دشوار, سخت, خشن, محکم, شدید, سفت, زمخت, سر سخت, بادوام, پی مانند, شق, با اسطقس; USER: سخت, دشوار, خشن, محکم, شدید

GT GD C H L M O
tragedy /ˈtrædʒ.ə.di/ = NOUN: تراژدی, فاجعه, مصیبت, نمایش حزن انگیز, سوگ نمایش; USER: تراژدی, فاجعه, مصیبت, فاجعه ای

GT GD C H L M O
trapped /træp/ = VERB: بدام انداختن, در تله انداختن; USER: به دام افتاده, دام افتاده, دام افتاده در, به دام افتاده در, دام افتاده اند

GT GD C H L M O
try /traɪ/ = NOUN: امتحان, کوشش, ازمایش, ازمون; VERB: سعی کردن, تلاش کردن, کوشش کردن, تجربه کردن, محک کردن, کوشیدن, ازمودن, محاکمه کردن, جدا کردن, سر و دست شکسن; USER: امتحان, سعی, را امتحان کنید, سعی می, سعی می کنید

GT GD C H L M O
unfinished /ʌnˈfɪn.ɪʃt/ = ADJECTIVE: نا تمام, تمام نشده, بی پایان; USER: نا تمام, ناتمام, های ناتمام, ناتمام است, ناتمام را

GT GD C H L M O
up /ʌp/ = ADVERB: بالا, جلو, در حال کار; PREPOSITION: بالای, روی, بر فراز, در بلندی; VERB: بالا رفتن, برخاستن, ترقی کردن, بالا بردن یا ترقی دادن; USER: بالا, تا, کردن, به بالا, تا به

GT GD C H L M O
very /ˈver.i/ = ADVERB: بسیار, خیلی, چندان, زیاد, بسی; ADJECTIVE: همان, واقعی, حتمی; USER: بسیار, خیلی, های بسیار, کاملا, است بسیار

GT GD C H L M O
visit /ˈvɪz.ɪt/ = NOUN: بازدید, دیدار, عیادت; VERB: دیدن کردن از, ملاقات کردن, زیارت کردن, عیادت کردن, دید و بازدید کردن, سر زدن, خدمت کسی رسیدن; USER: بازدید, دیدار, مراجعه, بازدید از, مراجعه کنید

GT GD C H L M O
wages /weɪdʒ/ = NOUN: مزد, مقرری, مرسوم; USER: مزد, دستمزد, دستمزدها, دستمزدهای, دستمزدها را

GT GD C H L M O
wanted /ˈwɒn.tɪd/ = ADJECTIVE: خواسته; USER: خواسته, خواستم, خواست, می خواستم, می خواست

GT GD C H L M O
was /wɒz/ = VERB: بود; USER: بود, شد, بوده است, شده بود

GT GD C H L M O
we /wiː/ = PRONOUN: ما, خودمان, ضمیر اول شخص جمع; USER: ما, که ما, کنیم, می کنیم, ما از

GT GD C H L M O
website /ˈweb.saɪt/ = NOUN: سایت اینترنتی; USER: سایت اینترنتی, وب سایت, سایت, وب سایت های, وب سایت را

GT GD C H L M O
what /wɒt/ = PRONOUN: چه, کدام, چقدر, هر چه, انچه, چه نوع, چه اندازه, چه مقدار, حرف ربط; ADVERB: چگونه; USER: چه, آنچه که, چیزی است که, کدام, چگونه

GT GD C H L M O
who /huː/ = PRONOUN: که, چه کسی, کی, چه اشخاصی, چه شخصی; USER: که, است که, که به, که در, چه کسی

GT GD C H L M O
why /waɪ/ = ADVERB: چرا, برای چه, بچه جهت; USER: چرا, همین دلیل, که چرا, به همین دلیل, همین دلیل است

GT GD C H L M O
wild /waɪld/ = ADJECTIVE: وحشی, جنگلی, طوفانی, رام نشده, سبع, شیفته و دیوانه, خود رو, غیر اهلی; USER: وحشی, های وحشی, وحشی و, وحشی در, وحشی را

GT GD C H L M O
with /wɪð/ = PREPOSITION: با, بوسیله, در جهت, پیش, برخلاف, بطرف, در ازاء, بعوض; USER: با, را با, همراه با, و با, که با

GT GD C H L M O
within /wɪˈðɪn/ = ADVERB: در داخل, در حصار, باندازه, در توی; PREPOSITION: در ظرف, در مدت, در حدود, توی; USER: در داخل, درون, در درون, در ظرف, در مدت

GT GD C H L M O
would /wʊd/ = NOUN: تمایل; VERB: ایکاش; USER: خواهد بود, را, خواهد, که, می خواهم

GT GD C H L M O
wouldn /ˈwʊd.ənt/ = USER: رد بشن

GT GD C H L M O
year /jɪər/ = NOUN: سال, سنه; USER: سال, ساله, در سال, سال به, در سال جاری

GT GD C H L M O
years /jɪər/ = NOUN: سال, سنه; USER: سال, سال های, سال ها, سال است, سال به

GT GD C H L M O
you /juː/ = PRONOUN: شما, تو, ترا, تورا, شمارا, شماها; USER: شما, تو, که شما, شما به, شما در

GT GD C H L M O
your /jɔːr/ = PRONOUN: مال شما, مربوط به شما, ت, متعلق بهشما, خودمانی; USER: خود را, خود, خود را به, های خود را, خود را در

203 words